آدم هايي هم وجود دارند که آزار رساندن جزئي از وجودشان شده گاهي با صداي خود و گاهي با سکوت خود به قدر نداشته هايشان به ديگران آزار ميرسانند.بزرگترين نداشته آدم ها محبت است.

همين ديگه.

تمام شهر  را گشته ام...

نيست کسي با مرام دوست !

دردرا که در ديار شما درد يار نيست،آنجا که درد يار نباشد ديار نيست.

قرار نيست همه دوستمان داشته باشند همه با ما خوب باشند تا حس خوبي داشه باشيم.

گواه خوب بودن ما اين نيست که تمام آدم ها ما را دوست بدارند.

اتفاقا فکر ميکنم دشمني يه ادم هايي رو بايد  گواه بد نبودنمون بدونيم.

چقدر اين کلمه اين روزها در ذهن من مرور ميشه با تمام ادم هاي کوته فکري که بر خورد ميکنم يکبار با ارامش :تو خوبي!

دنيا چقدر ارزش داره که ما اينجوري به روح هم چنگ ميزنيم؟!

حس بعضي روز ها براي من به خوبي عطر قهوه هست و طعم شکلات تلخ و بوي عطر ......

فقط بارون کم بود..

مثل امروز..

نترس و رها کن تا بهترين ها به سمتت بيان...

همين

روزهاي پاييزي من ...

تو پاييز به دنيا نيومدم کمي قبل تر از پاييز بود ولي بي شک پاييز سر آغاز من بوده ...

تو اين پاييز هم يه عادم هايي رو ميبيني که در تلاشن بهت زندگي بدن بهت انرژي بدن کمي نفس فقط کمي ....

ولي خب تو بهتر ميدوني که مسُکن هستن!!

همين و همين.

بدترين شکل مردن اينه که تو خودت بميري ..

بلند شو خودت حامي خودت باش ...

دستت رو بزار رو زانوي خودت تو يادداشت قبل هم گفتم اين جماعت فقط مسُکن وار هستند ...

هر کس بايد بهترين خودش رو در درون خودش پيدا کنه ...من که پيداش کردم بهش قول دادم هر کاري از دستم بر بياد براش انجام ميدم ...

همين.

هميشه تغييير يه ترس نهاني داره ...

يه ترس که نکنه شرايط بهتر نشه و حتي بد تر بشه اما کنار اين ترس يه اميد هست که ميگه اگه رسيدي و بهتر شد چي؟

کاش اميدم چنگ بزنه به ترسم و حرکت کنم ......

اميد و حس خوبم غالب شو تا برويم...

هميشه رو به جلو حر کت کرديم پس نترس و بلند شو ...حيفه خودم هم در حق خودم ظلم کنم ..قول دادم خوشبختت کنم خود مهربونم.